2024-03-29T13:03:31Z
https://ajcr.kmu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=5922
پژوهش در علوم بالینی
1396
2
شماره (4-3)
رابطه مهارتهای اجتماعی، سبکهای ابراز هیجان و بدریختانگاری با عملکرد تحصیلی در دانشآموزان متوسطه اول شهرستان رودبار
شیوا
امیدی
لیلا
مقتدر
مقدمه:میزان پیشرفت و افت تحصیلی، یکی از ملاکهای کارایی نظام آموزشی میباشد. کشف و بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر عملکرد تحصیلی، به شناخت بهتر و پیشبینی متغیرهای مؤثر در مدرسه میانجامد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین مهارتهای اجتماعی، سبکهای ابراز هیجان و بدریختانگاری با عملکرد تحصیلی در بین دانشآموزان بود. شیوه مطالعه: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان رودبار در سال تحصیلی 95-1394 بود. تعداد این دانشآموزان 400 نفر در دو مدرسه بود که با استفاده از جدول Krejcie و Morgan، 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه ابرازگری هیجانی King و Emmons(EEQ یا Emotional Expressiveness Questionnaire) ، پرسشنامه مهارتهای اجتماعی نوجوانان Inderbitzen و Foster ((TISS یا Teenage Inventory of Social Skills و پرسشنامه ترس از تصویر بدن Littleton و همکاران (Body Image Concern Inventory یا BICI) جمعآوری گردید. جهت ارزشیابی عملکرد دانشآموزان، از میانگین معدل دو ترم پیاپی آنان استفاده شد و معدل نمرات دو انحراف معیار پایینتر از ترم قبل به عنوان معیار افت تحصیلی قلمداد گردید. در نهایت، دادهها با استفاده از رگرسیون چند متغیره و همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها:یافتههای آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که شاخص مهارتهای اجتماعی توانست عملکرد تحصیلی را پیشبینی کند (0.010 > P). بر اساس نتایج همبستگی Pearson، ارتباط معنیداری بین مهارت اجتماعی و سبکهای ابراز هیجان با عملکرد تحصیلی (0.010 > P) وجود داشت. همچنین، رابطه معنیداری بین بدریخت انگاری و عملکرد تحصیلی مشاهده شد (0.010 > P). نتیجهگیری: با توجه به وجود رابطه معنیدار بین متغیرهای مهارت اجتماعی، سبکهای ابراز هیجان و بدریخت انگاری با عملکرد تحصیلی، میتوان جهت ارتقای عملکرد تحصیلی در دانشآموزان از متغیرهای روانشناختی نیز در کنار سایر تکنیکهای آموزشی در مدارس و مراکز آموزشی بهره جست.
مهارت اجتماعی
هیجان
اختلالات بدریختانگاری
عملکرد تحصیلی
2017
09
23
69
77
https://ajcr.kmu.ac.ir/article_53941_27835fd3adc5616c90abdad3d5c9181f.pdf
پژوهش در علوم بالینی
1396
2
شماره (4-3)
بررسی بیان نشانگر p21 در کارسینوم اوروتلیال مثانه و ارتباط آن با خصوصیات هیستوپاتولوژی
سجاده
موحدی نیا
میترا
مهرآزما
سهیلا
ندرمحمدی
مریم
ابوالحسنی
محمد
موحدی نیا
زهرا
مجد
مژگان
عسگری
فرنوش
صداقتی
مقدمه:علاوه بر عوامل بالینی و بافتشناسی که قادر به افتراق درجات پایین از بالا در تومور اوروتلیال مثانه هستند، تعدادی نشانگر زیستی نیز مطرح شدهاند که ممکن است در ارزیابی درجه، پیامد و پیشآگهی تومور مفید باشند. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بیان بیش از اندازه نشانگر p21 با درجه هیستولوژیک، پیشآگهی و عود کارسینوم اوروتلیال مثانه بود. شیوه مطالعه: در این مطالعه مقطعی، بلوکهای پارافینه 356 بیمار جمعآوری گردید. نقاط توموری بافت از بلوک اصلی انتخاب و بر روی بلوک ریزآرایه بافتی (Tissue microarray یا TMA) گیرنده سوار شد. رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی برای نشانگر p21 انجام گرفت. شدت و گستردگی رنگآمیزی برای این نشانگر با استفاده از روش ترکیبی و نیمه کمی [به نام معیار Histochemical Score (H-Score)] توسط دو پاتولوژیست تعیین شد. یافتهها:بیان p21 در تومورهای درجه بالا و پایین تفاوت معنیداری با یکدیگر داشت؛ به طوری که بیان p21 بر اساس H-Score در گروه با تومور درجه بالا به طور معنیداری بیشتر از درجه پایین بود (91.06 ± 153.85 در برابر 82.20 ± 130.01). مطابق با تحلیل سطح زیر منحنی (ROC) Receiver operating characteristic ، بیان نشانگر p21 (بر اساس H-Score) ارزش بالایی در تمایز موارد درجه بالا از درجه پایین داشت (0.596 =P=0.002 ،ROC). بر همین اساس، بهترین نقطه برش برای نشانگر فوق در تمایز این دو، 92.5 به دست آمد که حساسیت، 67.7 درصد و ویژگی، 44.7 درصد بود. با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک چند متغیره در ارزیابی عوامل مرتبط با عود تومور، وجود الگوی غیر پاپیلری (نسبت احتمال: 6.363، 0.001 = P) پیشبینی کننده عود میباشد. نتیجهگیری: با تعیین H-Score نشانگر p21، تمایز درجه بالا و پایین تومور با حساسیت و ویژگی قابل قبولی امکانپذیر خواهد بود. وجود الگوی غیر پاپیلری، ارزش بالایی در پیشبینی عود تومور دارد.
کارسینوم اوروتلیال
تومور مثانه
p21
ایمنوهیستوشیمی
نشانگر زیستی
پیشآگهی
2017
09
23
78
88
https://ajcr.kmu.ac.ir/article_57248_4e14eed8c0562d2101892e8de472259e.pdf
پژوهش در علوم بالینی
1396
2
شماره (4-3)
مقایسه نتایج بینایی، عیوب انکساری و ابرومتری کارگذاری Intacs® با لنز Toric implantable collamer lens در بیماران مبتلا به قوز قرنیه با پیگیری چهار ساله
فریده
درودگر
مهرداد
اسمعیلی
شاهرخ
رامین
آزاد
سنگین آبادی
فیض الله
نیازی
ثنا
نیازی
سیروس
علینیا
یاسر
گلستانی
مقدمه:هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی و مقایسه نتایج بینایی کارگذاری دو ایمپلنت Intacs® و (TICL)Toric implantable collamer lens در بیماران مبتلا به قوز قرنیه بود. شیوه مطالعه: در این مطالعه گذشتهنگر، پرونده 30 چشم از 30 بیمار مبتلا به قوز قرنیه با میانگین سنی 35-25 سال مورد بررسی قرار گرفت که به دو گروه شامل عمل کارگذاری TICL و Intacs® تقسیمبندی شدند. دادههای مربوط به حدت بینایی، عیوب انکساری و مقادیر کراتومتری و ابرومتری قبل از عمل و در بازههای 6 ماه، 1، 2، 3 و 4 سال بعد از عمل تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها:تفاوت معنیداری بین دید با اصلاح و بدون اصلاح در بیشتر بیماران دو گروه مشاهده شد(P<0.01). 85 درصداز بیماران در روش TICL و 20 درصد در روش Intacs® دیدی معادل با 20.30 یا بهتر پیدا کردند. بعد از کارگذاری TICL و Intacs® نیز به ترتیب 80 و 15 درصد حدت بینایی 20.20 یا بهتر به دست آوردند. روش Intacs® به طور معنیداری خطاهای انکساری، معادل کروی و کوما را کاهش داد (0.01 > P). نتیجهگیری: رینگهای داخل قرنیهای Intacs® و لنز TICL هر دو مفید میباشد، اما به نظر میرسد لنز TICL دید بهتر و باثباتتر و نتایج بینایی قابل پیشبینیتری را در بیماران مبتلا به قوز قرنیه ارایه میدهد.
قوز قرنیه
کاشت لنز داخل چشمی
لنز تماسی قابل کاشت
ابرومتری
2017
09
23
89
97
https://ajcr.kmu.ac.ir/article_57805_a9a832bbd3a3a97560256b92d7d9c714.pdf
پژوهش در علوم بالینی
1396
2
شماره (4-3)
شیوع وجود اسکار کلیه در اسکن رادیوایزوتوپ و شاخصهای مرتبط با آن در کودکان کمتر از 16 سال پس از بروز عفونت ادراری طی سالهای 95-1391 در شهرستان ساری
حمید
محمد جعفری
پونه
یزدانی
کسری
کریمی
ندی
انتظاری
مقدمه:عفونت دستگاه ادراری (Urinary tract infection یا UTI)، از علل اصلی اسکار بافت کلیه میباشد که عوارضی جدی همچون پرفشاری خون یا نارسایی مزمن کلیه را به دنبال دارد. بنابراین، تشخیص صحیح و به موقع UTI و سایر عوامل خطر بروز اسکار، از اهمیت خاصی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اسکار کلیه در اسکن دی مرکپتو سوکسینیک اسید (Dimercaptosuccinic acid یا DMSA) پس از UTI در کودکان کمتر از 16 سال در بیمارستان بوعلی سینای ساری طی سالهای 95-1391 انجام شد. شیوه مطالعه: این پژوهش به روش توصیفی- مقطعی انجام گرفت و در آن پرونده بیماران سرپایی مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان بوعلی سینا و بیماران در دسترس مبتلا به UTI بستری در بخش اطفال آن بیمارستان که برای آنها اسکن DMSA انجام شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات لازم استخراج گردید. یافتهها:208 کودک در مطالعه شرکت نمودند که 83.2 درصد آنان را دختران و 16.8 درصد دیگر را پسران با میانگین سنی 32.57 ± 32.80 ماه تشکیل دادند. بر اساس نتایج DMSA اول، حدود 40 درصد التهاب و بر اساس DMSA دوم (تأخیری)، حدود 34 درصد اسکار مشاهده شد. در افرادی که اسکار داشتند، تعداد دفعات ابتلا به UTI بیشتر بود. همچنین، 71.4 درصد اشریشیاکلی، 14.3 درصد پروتئوس و 10.7 درصد کلبسیلا در این افراد گزارش گردید که پروتئوس به طور معنیداری با احتمال بیشتر ایجاد اسکار نسبت به ارگانیسمهای دیگر همراه بود. رفلاکس ادراری با 9/67 درصد، بیشترین بیماری همراه در بیماران عنوان شد و همه افرادی که اسکار شدید داشتند، مبتلا به رفلاکس ادراری بودند. رابطه معنیداری بین مشاهده اسکار در DSMA با سن و جنسیت وجود نداشت. نتیجهگیری: اسکار عارضه شایعی در جریان UTI کودکان است. ارتباط واضحی بین وجود رفلاکس ادراری و تکرار دفعات ابتلا به UTI و ایجاد اسکار وجود دارد. از اینرو، توجه به این موارد در بررسی UTI ضروری است.
عفونت ادراری
اسکار
اسکن دی مرکپتو سوکسینیک اسید
2017
09
23
98
107
https://ajcr.kmu.ac.ir/article_60712_e91f7a81514978c7d132de4ac69c526d.pdf
پژوهش در علوم بالینی
1396
2
شماره (4-3)
بررسی رابطه بین میزان قند خون ناشتا با شاخصهای سلامت دهان و دندان در جمعیت 15 تا 75 ساله شهر کرمان
طیبه
ملک محمدی
فائزه
مدنی
حمید
نجفی پور
سجــّاد
اسفندیارپور
مقدمه:دیابت یکی از شایعترین بیماریهای مزمن در جامعه جهانی است و میتواند تأثیرات مخربی بر روی بسیاری از بافتهای بدن از جمله دهان و دندان داشته باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین میزان قند خون ناشتا (Fasting blood sugar یا FBS) و شاخصهای سلامت دهان و دندان در جمعیت 15 تا 75 ساله شهر کرمان بود. شیوه مطالعه: در این پژوهش، 5900 نفر با طیف سنی 75-15 سال و بدون نسبت خانوادگی، به روش نمونهگیری خوشهای یک مرحلهای شرکت نمودند. شاخصهای سلامت دهان شامل شاخص دندان خراب، افتاده و پرشده (Decayed, missing, and filled teeth یا DMFT)، شاخص لثهای (Gingival index یا GI) و شاخص پریودنتال جامعه (Community periodontal index یا CPI) و میزان FBS افراد اندازهگیری شد. رابطه متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از آزمونهای χ2، همبستگی Pearson و Logistic regression در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 0.05 > P به عنوان سطح معنیداری دادهها در نظر گرفته شد. یافتهها:12.7 درصد افراد شرکتکننده سطح FBS بالاتر از 126 میلیگرم بر دسیلیتر را نشان دادند. پوسیدگی دندان و بیماریهای پریودنتال در افراد دارای FBS بالاتر از 126 میلیگرم بر دسیلیتر نسبت به گروه دارای قند خون مساوی یا کمتر از 126 میلیگرم بر دسیلیتر، بیشتر و تفاوت آنها از لحاظ آماری معنیدار بود. نتیجهگیری: ارتباط معنیداری بین شاخصهای سلامت دهان و دندان و سطح FBS وجود دارد. بنابراین، رعایت بهداشت دهان و دندان در بیماران مبتلا به دیابت بیش از پیش مورد تأیید قرار گرفت.
گلوکز خون
شاخص دندان خراب
افتاده و پرشده
شاخص لثهای
شاخص پریودنتال
2017
09
23
108
116
https://ajcr.kmu.ac.ir/article_57808_14a8a5269a0e37c0d061df24249f4005.pdf
پژوهش در علوم بالینی
1396
2
شماره (4-3)
تعیین نوع کاست کروموزومی ژن mec در ایزولههای استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متیسیلین جمعآوری شده از نمونههای بالینی بیمارستانها در منطقه سیستان
اکرم
وفادار نژاد
احمد
راشکی
محسن
نجیمی
مقدمه: امروزه ظهور سویههای استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متیسیلین (Methicillin-resistant Staphylococcus aureus یا MRSA)، به عنوان یکی از عوامل بیماریزای مهم دخیل در عفونتهای بیمارستانی مورد توجه قرار گرفته است. تیپبندی مولکولی باکتریها، بخش مهمی از مطالعات اپیدمیولوژیک عفونتهای بیمارستانی به شمار میرود. مطالعه حاضر با هدف تیپبندی و افتراق MRSA با استفاده از روش تعیین کاست کروموزومی استافیلوکوکوس ژن mec (Staphylococcal Cassette Chromosome mec یا SCCmec) انجام شد. شیوه مطالعه: این پژوهش بر روی 72 ایزوله MRSA انجام گردید. بدین ترتیب، پس از بررسیهای فنوتیپی و با استفاده از روش Multiplex polymerase chain reaction (Multiplex PCR)، انواع کاست SCCmec مورد شناسایی قرار گرفت. یافتهها: تیپبندی SCCmec نشان داد که از میان 72 ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس، 5 درصد حاوی تیپ SCCmec I، 45 درصد حاوی تیپ SCCmec II، 30 درصد حاوی تیپ SCCmec III و 20 درصد حاوی تیپ SCCmec V بودند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده، ایزولههای MRSA حامل انواع II و III SCCmec که شاخص سویههای اکتسابی از بیمارستان میباشند، غالب بودند.
استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متیسیلین
عفونتهای بیمارستانی
پروتئین mecA
استافیلوکوکوس اورئوس
2017
09
23
117
123
https://ajcr.kmu.ac.ir/article_65131_d6c4b34870bbd0e89a7a3fb264fbf0c6.pdf
پژوهش در علوم بالینی
1396
2
شماره (4-3)
توانمندسازی استادان پیشنیاز شکلگیری حرفهای فراگیران پزشکی
لیلا
افشار
مقدمه: امروزه پذیرفته شده است که آموزش پزشکی به ویژه در زمینه آموزش منش و تعهد حرفهای، با چالشهایی روبهرو میباشد. علل متعددی برای این امر ذکر شده است، اما یکی از مهمترین دلایل این موضوع آن است که استادان پزشکی به طور معمول برای وظایف آموزشی خود تربیت نمیشوند و آموزش آنها در دوران تحصیل متمرکز بر جنبههای تکنیکی و دانشی رشته پزشکی میباشد. این مهم میتواند تأثیر زیادی بر شکلگیری حرفهای فراگیران داشته باشد و به دنبال آن، بر رابطه توأم با اعتماد ارایهکنندگان خدمات سلامت و جامعه تأثیر نامناسبی بگذارد. شیوه مطالعه: در پژوهش حاضر تلاش شد تا با توجه به اصول طراحی برنامههای توانمندسازی استادان، پیشنهادهای عملی برای طراحی یک برنامه آموزشی که بتواند به استادان پزشکی در آموزش اصول و مؤلفههای منش و تعهد حرفهای کمک نماید، مرور گردد. یافتهها: طراحی یک برنامه توانمندسازی به منظور تقویت فرایند شکلگیری حرفهای دانشجویان، نیازمند شناخت کافی از فرهنگ حاکم بر مؤسسه آموزشی، مشخص نمودن اهداف و اولویتهای مؤسسه، هدفگذاری مناسب آموزشی با در نظر گرفتن انواع روشهای آموزشی و به صورت میان رشتهای میباشد. نتیجهگیری: با توجه به این که هدف از توانمندسازی استادان، پرورش، ارتقا و تقویت تواناییهای اعضای هیأت علمی و سایر عناصر سازمان و به کارگیری مناسب آنها است، توجه به این امر میتواند در شکلگیری درست حرفهای فراگیران مؤثر باشد و منجر به تربیت حرفهمندانی در حوزه سلامت شود که با ایفای وظایف خود مراقبت از بیمار را ارتقا دهند.
استادان
برنامه توانمندسازی
منش حرفهای
حرفهایگری
استاد پزشکی
2017
09
23
124
129
https://ajcr.kmu.ac.ir/article_60711_3da7211252951d903596995c8d47300e.pdf
پژوهش در علوم بالینی
1396
2
شماره (4-3)
اختلال بلع دهانی- حلقی بر اساس جایگاه آسیب در بیماران دچار سکته مغزی
فردین
شریفی
صادق
روشن دل
پیام
سعادت
رضا
سهراب نژاد
کیوان
کیاکجوری
مهدی
دهقان
ثریا
خفری
مقدمه: یکی از عوارض شایع سکته مغزی، اختلال بلع دهانی- حلقی یا مشکل در انتقال غذا از دهان به معده است که شیوع این اختلال بر اساس جایگاه عرضه میتواند متفاوت باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی شیوع اختلال بلع دهانی- حلقی بر اساس جایگاه آسیب در بیماران دچار سکته مغزی بستری در بیمارستان آیتاله روحانی شهرستان بابل بود. شیوه مطالعه: در این مطالعه گذشتهنگر، 1179 پرونده بیماران بستری شده دچار سکته مغزی به روش سرشماری از لحاظ دارا بودن اختلال بلع، با مقایسه جنسیت و جایگاه آسیب (کورتیکال و سابکورتیکال) بررسی گردید. جهت ارتباط بین متغیرها از آزمونهای Independent t و χ2 استفاده شد و در نهایت، دادههای به دست آمده در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: از کل بیماران دچار سکته مغزی (48.36 درصد مردان و 51.64 درصد زنان)، 31.20 درصد دارای اختلال بلع بودند. 33.5 درصد از مردان و 29.4 درصد از زنان دچار این آسیب، اختلال بلع دهانی- حلقی داشتند که اختلاف معنیداری بین شیوع اختلال بلع در گروه زنان و مرد مشاهده نشد (0.050 < P)، اما اختلاف معنیداری بین میانگین شیوع اختلال بلع بر اساس جایگاه آسیب (کورتیکال با 29.8 درصد و سابکورتیکال با 44.3 درصد)، وجود داشت (0.001 > P). نتیجهگیری: اختلال بلع دهانی- حلقی در سکته مغزی سابکورتیکال از شیوع بیشتری برخوردار است. از طرف دیگر، سکته مغزی کورتیکال شیوع بسیار بالاتری دارد و با وجود رخداد کمتر اختلال بلع در آسیبهای قشری مغز، درصد قابل توجهی از این بیماران دچار اختلال بلع دهانی- حلقی میگردند که این امر توجه ویژه متخصصان نورولوژی و ارجاع به هنگام این بیماران جهت توانبخشی بلع را ضروری میسازد.
اختلال بلع
سکته
سکته مغزی
2017
09
23
130
135
https://ajcr.kmu.ac.ir/article_65132_4d4ef3ff0e65be74a52816db933d491d.pdf